یک مدل کسب و کار روشی است که در آن یک شرکت به تولید درآمد و یا سودی از عملیات شرکت می پردازد.
یک مدل کسب و کار روشی است که در آن یک شرکت به تولید درآمد و یا سودی از عملیات شرکت می پردازد. به زبان ساده، مدل کسب و کار یک شرکت، روشی است که آنها برای تولید پول استفاده می کنند. مدل های کسب و کار بخش اساسی استراتژی و راهبرد شرکتها و سازمانها هستند. آنها پیوندی اساسی میان بازار محصولات در صنعت، و بازار برای عوامل تولید مانند نیروی کار و سرمایه فراهم می کنند.
این مدل، الگوهای اولیه برای یک کسب و کار جهت رقابت در بازار را فراهم می کند، در واقع آن الگوها درباره چگونگی دستیابی شرکت به پول، و چگونگی کار با بازیکنان داخلی (کارکنان و مدیران شرکت) و بازیکنان خارجی (ذینفعان از جمله مشتریان، تامین کنندگان و سرمایه گذاران) را فراهم می کند.
یک مدل کسب و کار ممکن است مبتنی بر جنبه های مختلف یک شرکت باشد، مانند چگونگی ساخت، توزیع، قیمت گذاری و یا تبلیغ محصولات شرکت. بر این اساس چهار مدل کسب و کار مختلف وجود دارد: سازندگان، توزیع کنندگان، مالکان و کارگزاران. سازندگان به تولید کالاهایی مناسب برای فروش میپردازند. توزیع کنندگان به توزیع کالا و یا فروش آن مشغولند. مالکان عهدهدار تامین هزینه محصولات خود میباشند. یک کارگزار نیز در این وسط وظیفه معرفی محصولات شرکت (فروشندگان) به مصرف کنندگان (خریداران) را بر عهده دارد.
زمانیکه یک کارآفرین تصمیم به تاسیس یک شرکت میگیرد، در ابتدا باید نوع کسب و کاری که میخواهد آغاز کند را مشخص نماید. زمانیکه صنعت موردعلاقه خود را شناسایی نمود، به عنوان مثال صنعت پزشکی، پس از آن کارآفرین باید درباره چگونگی بدست آوردن پول در آن صنعت تصمیمی بگیرد. اگر او آموزش پزشکی ندیده باشد، میتواند از کمک افراد دیگر استفاده کند، او باید تصمیم بگیرد که در ازای پول چه خدماتی را ارائه خواهد داد. گام بعدی ایجاد مدل کسب و کار برای بیزنس خود می باشد. او می تواند یک رستوران غذاهای ارگانیک باز کند (تولید کننده)، یا یک فروشگاه توزیع مواد غذایی بهداشتی تاسیس نماید (توزیع کننده)، یا یک مکان برای آموزش زندگی سالم به مردم ایجاد نماید (مالک)، و یا او میتواند تبدیل به یک مشاور تغذیه شود و به دریافت کمیسیونی از موسساتی که او به مردم توصیه می کند، بپردازد (کارگزار).
مدل کسب و کار نشان میدهد که چگونه یک شرکت ورودیها (سرمایه، مواد خام و نیروی کار) را به خروجیها (ارزش کل کالاهای تولید شده) تبدیل میکند و بازدهای بزرگتر از هزینههای صرف شده را میسازد. این به آن معنی است که موفقیت یک مدل کسب و کار در توانایی آن برای ایجاد بازده که بیشتر از هزینههای صرف شده، سرمایهگذاری سهام داران و دارندگان اوراق قرضه می باشد، است.
تحلیلگران از سود ناخالص متریک به عنوان یک راه برای مقایسه کارایی و اثربخشی مدل کسب و کار یک شرکت استفاده می کنند. سود ناخالص با کم کردن هزینه کالاهای فروخته شده از درآمد، محاسبه می شود.
هر مدل کسب و کار انعطافپذیر باید قادر به ایجاد و حفظ بازده برای سرمایه گذاران خود در طول زمان باشد، در غیراینصورت، به احتمال زیاد از دنیای بیزنس کنار گذاشته خواهد شد.
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به مطلب تفاوت بین مدل کسبوکار و طرح کسبوکار مراجعه فرمایید.
مثال
مدل " ریش تراش و تیغ" که توسط شرکت هایی مانند Gilette مورد استفاده قرار گرفته، که در آن محصول اولیه (تیغ) ارزان فروخته میشود، اما یک جنس مصرفی و ضروری (دسته تیغ) زمانیکه مشتری اغوا شد، با قیمت بالایی به فروش می رسد.
مثال دیگر این است که یک شرکت تلفن همراه ممکن است گوشی هایی (طعمه) با قیمت پایینتر به فروش برساند به شرط آنکه مشتریان برای خرید تماسهایی بیش از مدت قرارداد (قلاب) ثبت نام نمایند.
همچنین General Motors، برای سالهای زیادی، یک مدل کسب و کار ناپایدار داشت در حالیکه بازده آن مطابق و یا بیشتر از هزینههای سرمایهگذاری شده در آن نبود. سودآوری بر روی سرمایهگذاری اتومبیلها متمرکز شده بود، به عنوان مثال فراهم کردن کمکهای مالی برای مشتریان خودروهایشان، مانند وام برای خرید اتومبیل، از طریق شعبه تامین منابع مالی خود GMAC، به جای طراحی و ساخت اتومبیلهایی مطلوب با قیمت هایی رقابتی.
زمانیکه با بحران مالی روبرو شدند، این مدل با مشکلاتی مواجه شد، و GMAC حال به دنبال کمک های مالی دولت ایالات متحده بود، به این ترتیب شرایط متزلزل و بی ثبات کنونی، این شرکت را دچار ورشکستگی نمود.
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به مطلب مدل کسب و کار؛ ارزیابی سریع قبل از طرح توجیهی مراجعه فرمایید.
تهیه شده در موسسه سپینود شرق
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به موسسه سپینود شرق می باشد. .