شما به دو دسته هدف احتیاج دارید: یکی برای کسب و کارتان و دیگری برای خودتان.اهداف شخصی تان در درجه اول قرار می گیرد.
شما به دو دسته هدف احتیاج دارید: یکی برای کسب و کارتان و دیگری برای خودتان.اهداف شخصی تان در درجه اول قرار می گیرد. قطعاً شما می خواهید مطمئن شوید که کسب و کارتان با یک استراتژی که منجر به تحقق اهداف شخصی تان می شود، تناقص نداشته باشد. آیا شما می خواهید بعد از واگذار کردن کسب و کارتان در طی سال های آتی بازنشسته شوید؟ می خواهید کسب و کارتان را 1000 برابر کنید و یا آن را کوچک نگه دارید؟یا از جمله اشخاص پیشرو در تکنولوژی باشید؟ تمام این اهداف، توسط صاحبان کسب و کارهای کوچک ذکر شده است و همه آنها این مفاهیم و الزامات بازاریابی را درک کرده اند. این اهداف، از طریق درنظر گرفتن یک سری از اهداف کوتاه مدت قابل تحقق است .
جدول 1-اهداف شخصی برای کسب و کار
اهداف معقول و دست یافتنی در بازاریابی، در آینده نزدیک، باعث افزایش سرمایه دلاری یا واحد فروش، توسعه سهم بازار، سوددهی بیشتر، ورود به بازارهای جدید، رها کردن بازارهای فعلی و سازگاری با خط تولید و تکنولوژی روز می شود. شاید شما بخواهید آوازه و شهرت شرکتتان را ترقی دهید، همینطور تبلیغات و یا تلاش هایی برای ارتقا کسب و کار و یا استراتژی قیمت گذاری و روند توزیع جدیدی را به کار ببرید.
جدول 2-رویکرد بهترین و بدترین حالت
غیرعادی عمل نکنید.این اهداف بلندمدت، مورد آزمایش مجدد قرار خواهند گرفت و متمرکز خواهند شد. برای تبدیل کردن این اهداف بلندمدت به اهداف کوتاه مدت واقعی؛باید بیشتر تلاش کنید. اهداف کوتاه مدت شامل چارچوب های زمانی و ارقام مشخص هستند. فعلاً فقط اهداف بلندمدت بازاریابی را که می خواهید در طی سال آتی و سه سال آینده به آنها دست پیدا کنید روی کاغذ بیاورید. هنگامی که طرح بازاریابی تان اولین سال عمرش را طی می کند،اهداف بلندمدت تر و ثابت تری را که بتوانید همچنان بر روی آنها تمرکز کنید، بیابید.
اهداف فروش و سوددهی باید مورد توجه قرار گیرد.
اگر تعداد کمی کالا و مقوله های خدماتی دارید، بعداً اهداف را به اجزاء کوچک تر تقسیم کنید. اما توجه کنید. تعدادی از آنها به صورت گروهی و یا دسته بندی شده نیز مفید خواهند بود، لذا می توانید بعداً آنها را ریز کنید. حال برای هریک از کالاها و یا خدمات و بازارهای هدف موجود در نمودار 2.2 فروش سال بعد را در نمودار 2.4 پیش بینی کنید. به دست آوردن بهترین حالت، بدترین حالت و محتمل ترین حالت، تقریباً راحت تر و دقیق تر از حدس زدن، شما را یاری خواهد بخشید.پیش بینی کالا با استفاده از رویکرد کالا نتیجه دقیقتری نسب به تخمین زدن فروش کلی و غیر دسته بندی شده به شما می دهد.
برای هر کالا و یا خط تولید تخمین بزنید که اگر سال بعد شرایط خودب پیش نرود، فروش چگونه خواهد بود و بعد پیش بینی کنید که اگر همه چیز رو به راه باشد چطور؟ از آن جایی که هیچ کدام از حالات پیش بینی شده، محتمل نیست، یک آمار فروش بینابینی، می تواند پیش بینی مناسبی باشد. این رقم (محتمل ترین حالت)، یک میانگین برای بدترین و یا بهترین حالت نیست، بلکه یک بررسی احتمالی در ذهنتان ایجاد خواهد کرد که چه اتفاقی برای هریک از کالاها و یا خدمات در سال آتی خواهد افتاد.
تعجب نکنید اگر تکمیل نمودار 2 باعث شود که بررسی مجددی روی نمودار1 داشته باشید. این بررسی باید بخشی از ارزش برنامه بازاریابی شما باشد که ببینید چگونه روند بازارهای هدف و کالاها/ خدمات در خلال این بازبینی های متوالی و مجدد با یکدیگر در ارتباط هستند.
تدوین اهداف سوددهی دشواتر است. اگر می دانید که سود به طور عادی چند درصد از فروش را تشکیل می دهد، پس از پیش بینی و تخمین های فروش استفاده کرده و مقداری به آن بیفزایید. قطعاً شما قصد ندارید اهداف سطح پایین تری را انتخاب کنید و امید دارید با فروش بیشتر، سود بیشتری ببرید.تجربه، امیدهای شما را اصلاح و تقویت می کند.
توجه کنید که نمودار 3 چارچوب زمانی و کمیت های ریالی را به شما می دهد. این عمل کمک می کند تا اهداف گسترده شما دقیقتر به نظر بیایند و به شما کمک می کند تا با در دست داشتن رویکرد مقایسه ای، بهبود را اندازه بگیرید و پیشرفت کار را ارزیابی کنید.
منبع: راهنمای برنامه ریزی بازار
نویسنده : دیوید اچ بنگز
ترجمه:دکترسید محمد اعرابی