شاید تا به حال به فکر راهاندازی یک کسب و کار افتاده باشید. در این صورت باید مزایا و معایب راهاندازی یک کسب و کار جدید را بررسی کنید.
شاید تا به حال به فکر راهاندازی یک کسب و کار افتاده باشید. در این صورت باید مزایا و معایب راهاندازی یک کسب و کار جدید را بررسی کنید. شروع کسب و کار به شما حس استقلال داده و میتواند موفقیت را برای شما به ارمغان آورد. شما با راهاندازی یک بیزینس جدید، رئیسی هستید که از کار اخراج نمیشوید. از سویی نیز میتوانید حقوق، دستمزد، پرداخت سود و سرمایهگذاریهای فعالیت اقتصادی را بر عهده بگیرید. در هر صورت شما در بین خانواده نیز صاحب اعتبار میشوید و میتوانید هر آنچه که آرزو دارید را بدست آورید. اما شرط موفقیت، رضایت مشتریان از محصولات و خدمات شما خواهد بود. در اینجا به بررسی برخی از ایدههای کسب و کار جدید میپردازیم.
زمانی که شما در منصب ریاست باشید، میتوانید ایدههای جدید را سریع اتخاذ و اجرا کنید. در واقع هیچ سازمان بزرگ یا هئیت مدیرهای وجود ندارد که برای اجرای ایده خود بخواهید از او کسب اجازه کنید. بنابراین در شروع کسب و کار کاملاً آزاد هستید و در صورتی که ایده تان مناسب نیست، میتوانید سریعاً آن را تغییر دهید. در واقع این یکی از امتیازات کسب و کارهای کوچک است.
یک نگاه دیگر به بیزنس، در نظر گرفتن حقوق کارمندان پس از یک هفته راهاندازی شرکت است. شما همیشه باید مقداری پول برای پرداخت دستمزد کارمندان خود داشته باشید. ممکن است قبل از پایان ماه، کارمندان شما به پول نیاز پیدا کنند و یا برای خرید مسکن، تغییر منزل، خرید وسایل منزل و .... از شما درخواست وام و اعتبار داشته باشند. همچنین برای تبلیغات محصولات و پرداخت مالیاتها نیز وجود مقداری پسانداز در حساب شرکت ضرورت پیدا میکند. همه این هزینهها باید بدون حساب سود در نظر گرفته شود.
در میان ایدههایی که برای کسب و کارهای جدید ارائه میشود، شما باید به تنهایی مسئولیت تصمیمگیریهای نهایی را بپذیرید. در صورتی که یک تصمیمگیری اشتباه داشته باشید، نتیجه به ضرر و زیان شما تمام میشود و حتی ممکن است تبعات آن بر روی کارکنان، طلبکاران و مشتریان نیز تأثیر منفی برجای گذارد. علاوه بر این، شما باید در مقابل شرایط نامطلوب و خارج از کنترل استقامت داشته باشید. برای غلبه بر موانع کسب و کار و حفظ سودآوری، میتوانید ساعتهای کار خود را افزایش داده و با تلاش بیشتری کار کنید.
در صورتی که توان انجام یک کار را بخوبی ندارید، میتوانید آن را به کارمند دیگری که مهارت کافی دارد، محول کنید. برای شروع فعالیت خود بهتر است در هفته 40 ساعت زمان صرف کنید. در عوض باید وظایف مدیریت را نیز بهخوبی بر عهده بگیرید. باید از کتابهایی که در زمینه شغلیتان تألیف شده، استفاده کنید و در تجزیه و تحلیل سوابق حسابداری، نشست و انجام برنامهریزیهای دوربرد، رسیدگی و نظارت داشته باشید.
زمانی شما در کار خود موفق میشوید و رشد شما آغاز میشود که به همه امور تسلط کافی داشته باشید و در امور مدیریتی تمرکز کنید. همچنین برای کار کردن در شرکت همچون سایر کارکنان نباید امتنا کرده و خود را از آنها دور بدانید. در واقع مدیر شرکت یک اپراتور نیست که وظایف او به صورت خودکار و خودجوش انجام شوند. بلکه نیاز به کار و تلاش مداوم دارد.
شما هرگز به طور کامل رئیس خودتان نخواهید بود
مهم نیست که شغل و فعالیت اقتصادی شما در چه زمینهای است، در هر صورت باید نیازهای مشتریان خود را برآورده کنید. از آنجا که هر مشتری به صورت بالقوه رئیس خود است، بنابراین میتواند از هر شرکتی که با توقعات و انتظارات او تناسب دارد، خرید کند و شما نمیتوانید او را وادار به اطاعت از خود کنید. مگر اینکه محصولات شما با نیازهای او همراه شود.
از سویی ممکن است طلبکاران، شما را مجبور به تصمیمگیری برخلاف میلتان کنند. یا مقررات و قوانین دولتی موجب محدود شدن دایره تصمیمگیری شود. در این صورت باید به دنبال راهی باشید تا بتوانید تمامی نیازهای اطرافیان را برآورده سازید.
· تیپ شخصیتی شما برای موفقیت در کسب و کار جدید چیست؟
پس از اینکه میزان توانمندیهای خود را به رسمیت شناختید، باید از خود بپرسید که «تیپ شخصیتی من کدام است؟»
شما مهمترین کارمند شرکت هستید. اهمیت زیادی دارد که ویژگیهای عینی خودتان را در ردیف کارمندان آیندهنگر قرار دهید. ارزیابی نقاط قوت و ضعف شخصیتی در این قسمت باید صورت گیرد. به عنوان یک مدیر باید آیندهنگر باشید و بتوانید نقاط ضعف خود را پیدا کرده و برای برطرف کردن آنها از روشهای آموزشی و دورههای یادگیری استفاده کنید.
تاکنون مطالعات زیادی در حوزه مدیریت کسب و کارهای کوچک صورت گرفته است. میتوانید این مطالعات را خوانده و در موارد مشابه، ویژگیها و صفات شخصیتی مدیران را به دقت بررسی کنید. در مواردی که مدیران به موفقیت دست پیدا کرده اند، بر روی تیپ شخصیتی آنها تمرکز کنید.
اول، باید میان تیپ شخصیتی کسی که کسب و کار جدیدی را شروع میکند و کسی که برای دیگری کار میکند، تمایز قائل شوید. همچنین باید مطالعات دقیقی را میان مدیران موفق و ناموفق انجام داده و چندین بار علت ورشکستگی آنان را به دقت بررسی کنید. کسانی که پس از دو و یا سه بار تلاش مداوم، به موفقیت دست پیدا کردهاند، الگوهای خوبی هستند که شما میتوانید خصوصیات رفتاری آنها را به اشتراک بگذارید و تقریبا میتوان گفت آنها افرادی تلاشگر و برای شروع کسب و کار جدید مناسب هستند. البته نمیتوان همه ویژگیهای آنها را در نظر گرفت و تنها برخی از آنها اهمیت دارد که در زیر به آنها می پردازیم.
· دیدگاهها و نگرش
افرادی که برای آغاز یک کسب و کار تصمیم میگیرند، ممکن است عضو یک حزب سیاسی متفاوت، دارای دیدگاه مذهبی متمایز و نظریات اقتصادی مختلفی باشند. تمامی این تفاوتها در افراد وجود دارد و نمیتوان گفت همه از نظر رفتاری به یکدیگر شبیه هستند. در واقع آنچه موجب ایجاد تمایز میان انسانها میشود، تفاوت در بیان احساسات است. در صورتی که شما قصد دارید تا برای موفقیت در کار، ریسک کرده و تمام سرمایه خود را در این راه مصرف کنید، باید از احساس قوی برخوردار باشید. البته بعد به شما خواهیم گفت که گاهی احساسات غلیان شده نیز خطرناک است و برای شما مشکلاتی را ایجاد میکند.
زمانی که برای شروع کسب و کار عزم خود را جزم کردهاید، احتمالا احساسات متناقضی در مورد اقتدار در شما وجود دارد. ممکن است شما صلاحیت کافی برای انجام کارها را داشته باشید، اما شاید نتوانید به راحتی کسی را تحت سیطره خود قرار دهید. این نگرش در خانواده، مدرسه و دیگر ساختارهای قدرت نیز وجود دارد.
اگر شما میخواهید کسب و کار خود را آغاز کنید، در این صورت باید «نیاز به موفقیت» قوی داشته باشید. «نیاز به موفقیت» یک اصطلاح روانشناسی است که توسط یک آزمون برای اندازهگیری انگیزه شما انجام میشود و یک فاکتور مهم برای پیروزی به شمار میرود.
مطالعات نشان دادهاند که بیشتر صاحبان کسب و کارهای کوچک در میزان خطرگریزی متفاوت از دیگران نیستند و این نتیجه در آزمونهای اندازهگیری مشخص شده است. اولین فکر غیرمنطقی که به نظر میرسد، اینکه چرا قانون به ما میگوید فلان پدیده برای آغاز کسب و کار یک خطر است. زمانی که فردی کار خود را شروع می کند، در مدیریت او هیچ خطری دیده نمیشود و او تنها فاکتورهایی را میبیند که توانایی کنترل آنها را دارد.
در صورتی که شما این صفات را در حد اعلا داشته باشید، به این معنا نیست که موفقیتتان تضمینی است. بلکه به این معناست که به احتمال زیاد شما کسب و کار خود را آغاز میکنید. برخی از ویژگیهای شخصیتی اگر به طور دقیق مشخص نشوند، ممکن است شما را آزار دهند. ویژگیهایی که اغلب در میان مدیران کسب و کارهای کوچک به نظر موفقیتآمیز میرسد، عبارتند از: پیشرفت، توانایی فکری، شایستگی در روابط انسانی، مهارتهای ارتباطی و دانش فنی.
پیشرفت، همانطور که در مطالعات تعریف شده است، به معنای مسئولیت، قدرت، ابتکار، پشتکار و سلامتی است. توانایی فکری متشکل از تفکر اصلی، خلاق، انتقادی و تحلیلی است. صلاحیت در روابط انسانی به معنای ثبات عاطفی، اجتماعی بودن، روابط شخصی خوب، توجه، شادی، همکاری می باشد و مهارت های ارتباطی مهم شامل درک کلامی، ارتباطات شفاهی و کتبی است. دانش فنی، درک مدیر از روند فیزیکی کالاها یا خدمات تولید و توانایی در استفاده از اطلاعات هدفمند معنا شده است.
انگیزه و یا پیشرفت مداوم، تاثیر زیادی بر عملکرد دارد و روانشناسان بر این نظرند که انگیزه و ظرفیتهای شخصیتی در شما عامل توسعه و افزایش موقعیتهای پیشرفت است. شما میتوانید از طریق انگیزه و ظرفیتهای شخصیتی به موفقیت دست پیدا کنید. همچنین میزان توسعه به برنامهریزی دقیق برای دستیابی به هدف بستگی دارد.
ترجمه شده در گروه تولید محتوی سپینود شرق
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به موسسه سپینود شرق می باشد.